انضباط یا استعداد؟نظم و انضباط یا تلاش بیشتر؟
انضباط یا استعداد؟ کدام در کسب و کار اهمیت دارد/ مقاله ای از مشاوره کسب و کار باسکار: نظم و انضباط روندی بسیار مهم و غیر قابل انکار در پیشرفت کسب و کارهای مختلف است. بیایید در مورد چیزی به نام انضباط صحبت کنیم و بدانیم که بدون آن ما قادر به انجام هیچ کسب و کاری نیستیم. و مهمتر از آن، اینکه باید این انظباط را بوجود بیاوریم و به آن وسعت ببخشیم، حتی اگر قبلاً آن رانداشتهایم. می خواهیم بگوییم انظباط مهمتر از استعداد است. پس باید الان کاری کنیم که قبلا در سبک زندگی و فعالیت اقتصادی ما وجود نداشته.
استعداد بدون انضباط، استعدادی هدر رفته است
مردم استعداد را می پرستند و آن را جادو می بینند. معمولا در مورد استعداد هیچ سوالی وجود ندارد ، زیرا استعداد مانند تقریباً شعری موزون و درحرکت است. مشکل استعداد این است که دیدن آن در افراد دیگر آسان تر از خودمان است. به عنوان مثال، پرستش افراد مشهور عملا یک آیین ملی است.
مدتهاست این باور وجود دارد که همه ما استعداد داریم، اما فاقد نظم و انضباط برای تبدیل آن به چیزی مفید هستیم. اما استعداد در واقع چیزی بیش از توانایی عملی نیست.
نظم و انضباط در روند زندگی ستاره ها چگونه است؟
وقتی به افراد مشهور و ستاره های ورزشی نگاه می کنیم، فقط محصول نهایی را می بینیم. ما هزاران ساعت تمرین یا صدها تلاش ناموفق را نمی بینیم. ما تصور می کنیم که آنها به این شکل متولد شده اند. فکر می کنیم آنها فقط یک روز مثل یک فوق ستاره از خواب بیدار شدند.
اما احتمالاً حتی خود شما استعدادهایی دارید که از آنها بی خبرید. این استعدادها فقط منتظرند تا انضباط را رعایت کنید تا خودشان را نشان دهند.
مهارت ها بدون انضباط به هدر می رود
بسیاری از مردم مهارت هایی دارند، در واقع احتمالاً اکثر ما این مهارت ها را داریم. اما تعداد کمی از ما واقعاً در کاری که انجام می دهیم خوب هستیم. این به این دلیل نیست که ما توانایی ذاتی نداریم، بلکه به این دلیل است که نظم لازم برای بهبود این مهارت ها را نداریم.
می توان بدون تردید گفت هیچ استعدادی وجود ندارد که بتوانید بدون نظم و انضباط به آن دست پیدا کنید و یا به آن مسلط شوید.
استعداد بدون نظم و انضباط نخبگان حاشیه ای ایجاد می کند
می توان گفت که یکی از مشکلات اساسی که ما در فرهنگ خود با آن روبرو هستیم، تلاش بی وقفه برای کسب اعتبار است. کودکان در حال جستجوی مدارک در سنین پایین هستند. این تلاش به شکل قبولی در امتحانات، کسب بالاترین نمره در کلاس و هدف قرار دادن تحصیلات دانشگاهی به عنوان بلیط موفقیت خودش را نشان میدهد.خانواده ها حتی خودشان را ورشکست می کنند تا برای فرزندانشان تحصیلات دانشگاهی فراهم کنند.
اما در عین حال، افراد زیادی هستند که مدرک دانشگاهی دارند و یا بی انگیزه هستند، یا حتی سال ها بعد خود را با مشکل مواجه میبینند. اگر اعتبارنامه ها آنقدر مهم هستند، پس این مشکلات چگونه بوجود میآید؟
مشکل اساسی کجاست؟
اما مشکل بزرگتر این است که مردم فکر میکنند که به واسطه مدارک موفق خواهند شد. اعتقاد به مدارک تحصیلی آنقدر قوی است که بسیاری از جوانان نمی دانند و نمی پذیرند که چه با مدرک یا بدون مدرک، به معنای واقعی کلمه مجبور به ایجاد شغل خود باشند.
این امر مستلزم نظم و انضباط و ارجحیت آن بر استعداد است . اما اگر قادر به انجام آن نباشید، در دسته نخبگان حاشیه ای قرار می گیرید. یعنی چه؟ اینها افرادی هستند که دارای مدارک چشمگیر هستند، اما انگیزه یا توانایی کمی برای دستیابی به چیزی مهم را دارند. گاهی اوقات بیکار هستند، اما اغلب کم کار هستند. پس مدارک ناجی هیچ شغلی نیستند.
انضباط چیست و چگونه می توان آن را در برنامه روزانه خود به کار برد؟
بیایید با تعریف فرهنگ لغت شروع کنیم: آموزش و عمل بر اساس قوانین;. فعالیت، ورزش، یا رژیمی که یک مهارت را توسعه یا بهبود می بخشد.
اما این تعاریف خیلی رسمیست. ما چگونه می توانیم انضباط را در کسب و کارمان عملی کنیم؟ برای بیشتر افراد ، انجام این کار مساوی انتخاب روشی کاملاً متفاوت از روشهای فعلی شان برای انجام کارها خواهد بود.
در زیر 10 راهبرد ارائه میدهم تا نظم و انضباط را به بخشی از شیوهی عملی زندگی خود تبدیل کنید، حتی اگر تا به این لحظه هرگز چنین همراهی در مسیر زندگی نداشته اید.
یک ماموریت تعریف کنید
این به معنای واقعی کلمه نوشتن یک بیانیه مکتوب در کسب و کارتان است، اینکه میخواهید در فعالیت اقتصادی و زندگی به کجا بروید ؟چگونه برنامهریزی میکنید که به آنجا برسید؟ این یک گام مهم است. این بیانیه برای شما باید مانند یک سند رسمی باشد، از نوعی که هم توجه و هم احترام شما را جلب کند. باید جایی نمایش داده شود که به راحتی آن را ببینید. و شما باید هر روز آن را مرور کنید.
می توانید آموزش ببینید
در مورد این موضوع و ایجاد یک ماموریت قانع کننده برای زندگی خود حتما جدی باشید. شما در اینجا فقط یک تعهد شخصی ایجاد نمی کنید، بلکه یک جهت جدید به جلو در زندگی خود ایجاد می کنید. و هنگامی که بیانیه شخصی خود را نوشتید، به خود و هرکسی که می شناسید تعهد دهید که آن را تا تکمیل شدن دنبال میکنید. اینطور است که میتوان فهمید استعداد مهمتر است یا انظباط.
یک جا نمانید
بیشتر مردم در زندگی حتی نزدیک به آن چیزی که میخواهند هم نیستند. این یعنی اینکه که آنها در یک شیار گیر کرده اند.
این یک وضعیت بسیار رایج است. اما شما باید به خودتان اعتراف کنید که دقیقاً کجا هستید. اعتراف به این موضوع شرم ندارد، اما اگر فقط در این وضعیت بنشینید و آن را به عنوان نوعی سرنوشت بپذیرید باید شرمندهی خود باشید و برایش حسرت بخورید. فقط گذراندن روزها زندگی کردن نیست! شما بهتر از این هستید، ما همه می توانیم بهتر از اینی باشیم که هستیم.
رهایی از شیار
تنها راه رهایی از یک شیار، بالا رفتن از آن است. اگر دور هم نشسته اید و منتظر کسی هستید که شما را نجات دهد، و یا در انتظار یک شانس کور، وقت خود را تلف می کنید. این منجیها و این شانسها فقط در تلویزیون و فیلم ها اتفاق می افتد. در زندگی واقعی، شما باید راه خود را برای خروج از این شرایط پیدا کنید.
این واقعیت را درک کنید که هرگز بدون انضباط از باتلاق خود خارج نخواهید شد! بدون انضباط واقعاً این سعی نتیجهای ندارد.
توانایی جلوگیری از حواس پرتی را پرورش دهید
اگر می خواهید به جایی در زندگی برسید، باید از حواس پرتی هایی که همیشه در اطراف تان هستند اجتناب کنید. حواس پرتی خلاقانه هم وجود دارد. این ناخودآگاه است و گاهی خودآگاه. این یعنی تلاشی که برای مشغول کردن خودمان به فعالیت های غیر ضروری انجام می دهیم، با این هدف که ما را از انجام کاری که می دانیم باید انجام دهیم بازدارد. اما می دانیم که این نبردی است که باید برنده شویم. این کار هر روز ماست.
شناسایی عامل اتلاف انرژی
شما باید اتلافکنندههای زمان و انرژی در زندگیتان را شناسایی کنید و تمام تلاش خود را بکنید تا آنها را از بین ببرید یا حداقل تأثیر آنها را بر زندگیتان محدود کنید. این ممکن است به معنای ترک عادت تلویزیونی باشد (آیا الگویی شبیه به این)، محدود کردن زمان خود در رسانههای اجتماعی، کنترل اعتیاد به ورزش، یا هر چیز دیگری که وقت شما را میخورد.
یک روال اساسی ایجاد کنید
همه چیزهایی که تا کنون بحث کردیم واقعاً ما را به این نقطه می رساند که اگر می خواهید چیزی را در زندگی خود تغییر دهید، باید عادات خود را تغییر دهید. و اینجا جایی است که نظم و انضباط وارد میشوند. مطمئنا بدون آن هیچ چیز تغییر نمی کند.
همه ما این ضرب المثل را شنیده ایم که یک سفر هزار کیلومتری با یک قدم شروع می شود.
هر روز انجام دهیم
در حالی که همه ما دوست داریم به زندگی و موفقیت بر اساس دستاوردهای عظیم فکر کنیم، واقعیت این است که چنین پیروزی هایی از یک سری گام های بسیار اختصاصی اما بسیار کوچک حاصل می شود. به عبارت دیگر، شما همان کاری هستید که هر روز انجام می دهید. به عبارت دقیق تر، شما همان چیزی خواهید شد که هر روز انجام می دهید. پس همه چیز در مورد عادات است. عادات خوب شما را به جای بهتری منتقل می کنند. عادات بد شما را دقیقاً همان جایی که الان هستید نگه می دارند و حتی پایین میآ می ورند.
متأسفانه، ایجاد عادات خوب هرگز آسان نیست. اینجاست که نظم در تصویر ظاهر می شود. اگر آن را ندارید، آن عادت های خوب هرگز ایجاد نمی شوند.
خودتان را برای فعالیت زیاد شرطی کنید
شما ایده های خوبی دارید؟ ایده های خوب مانندسکه هستند. تنها ایده هایی که ارزش دارند، آنهایی هستند که با عمل همراهند. این یک مبارزه روزانه است. همه به یک درجه با آن مشکل دارند. برخی افراد فقط در مدیریت آن بهتر هستند.
هیچ فرمول جادویی برای این راه وجود ندارد و این احتمالا هرگز تغییر نمی کند.
به زبان نیاور! عادت بساز
یکی از بزرگترین ایرادات فرهنگ ما در حال حاضر این است که مردم در گفتن بسیاری از چیزهایی که آنها را خوب جلوه می دهد ماهر شده اند. اما کاری که آنها انجام می دهند معمولاً چیز بسیار متفاوتی است. در یکی از بزرگترین انحرافات زمان ما، مردم بر این باورند که ارزش آنها با آنچه می گویند مشخص می شود.
اگر اعلام کردید که قرار است کاری انجام دهید، آن را انجام دهید و تمام روز در مورد آن صحبت نکنید و اگر متعهد به انجام کاری نیستید، حتی به خود زحمت اعلام آن را ندهید.
نه گفتن
یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از متعهد شدن بیش از حد خود به کاری که احتمالا آن راً انجام نمیدهید، تقویت قدرت نه گفتن است. خیلی اوقات، مردم صرفاً فکر می کنند که قرار است کاری را انجام دهند اما در عمل قصد انجام آن را ندارند. وقتی گفته می شود که کاری را انجام می دهید، اما وقتی واقعیت عدم تعهد شما آشکار می شود، احساس بی اعتمادی سختی ایجاد می شود.
نوشتن فهرست کارها
این هم یکی دیگر از آن استراتژی های ساده است، اما فراتر از باور ما قدرتمند است. به سادگی بگویم “من می خواهم این کار را انجام دهم یا آن را؟”. هر کاری که باید انجام دهید، آن را به نوشتن توسط خودتان متعهد کنید.
مشخص کنید چه چیزی برای شما بهتر است و آن را اجرا کنید. شما باید لیست های روزانه، هفتگی و ماهانه داشته باشید. آنها برای شما به عنوان یک راهنمای روزانه اند. همانطور که هر کار را کامل می کنید، آن را خط بزنید و به کار بعدی بروید.
توانایی تمرکز روی مهمترین چیزها را بدست آورید
باید پروژه های خود را اولویت بندی کنید. این به معنای اولویت دادن مطلق به پروژه هایی است که از همه مهمتر هستند. اینها معمولاً همان هایی هستند که بیشترین سهم را از درآمد دارند.
برای انجام این کار، باید قدرت تمرکز را یاد بگیرید و به آن مسلط شوید. انجام این کار در دنیایی که پر از حواس پرتی است، آسان نیست. این مثال دیگری است از اینکه چرا انضباط بسیار مهم تر از استعداد است و چرا مطلقاً هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد.
الویت بندی
اولویت بندی یک استعداد یا مهارت نیست. این یک مهارت مکانیکی است که از طریق نظم و انضباط کاربردی به دست می آید. حداقل، باید شما را قادر سازد تا مهم ترین وظایف را هر روز انجام دهید. هر چیزی که تمام نشده باشد، می توان آن را به فردا منتقل کرد. و شما همچنان رو به جلو حرکت خواهید کرد، حتی اگر تمام کارهای لیست خود را کامل نکرده باشید.
کار ترسناک را ابتدا انجام دهید
هرگز از یک کار یا هدف فرار نکنید برای اینکه سخت است. هیچ چیز با ارزشی هرگز آسان بدست نمی آید. با این حال، عملاً این طبیعت انسانی است که سخت ترین کارها را تا جای ممکن به تاخیر می اندازد. بعداً اغلب آنقدر دیر می شود که روی نتیجه تاثیر میگذارد. اگر کار به اندازهای مهم است که شما از آن میترسید، پس مهمتر است که آن را کامل کنید. اگر این عادت را در خود ایجاد کنید دو اتفاق می افتد:
- شما در انجام کار دشوار احساس آرامش خواهید کرد و این به شما انرژی میدهد تا عملاً تمام کارهای دیگری را که باید انجام دهید.
- به خودتان قدرت می دهید تا با اعتماد به نفس بیشتری با کار دشوار بعدی روبرو شوید.
سلب مسئولیت
ما هر روز در حال مبارزه ایم . بعضی روزها بهتر از روزهای دیگر هستیم و بعضی روزها نه. اما از این که در مجموع خیلی بهتر از قبل هستیم باید احساس آرامش کنیم. قدم های کوچک را یادتان هست؟
همین الان انجامش بده
درهر جهتی که می اندیشید، اکنون آن را انجام دهید. مثل امروز. حداقل امروز کاری انجام دهید که شما را به آن سمت هدایت میکند.
صحبت کردن در مورد کاری که انجام خواهید داد یک ماده اعتیاد آور است که فقط یک یا دو روز دوام می آورد. تنها چیزی که واقعاً میل یا نیاز را برآورده می کند، برداشتن گامی در جهت هدف است. پس هر کجا می خواهی برو، هر کاری می خواهی بکن، هر که می خواهی بشوی بشو ، اما همین الان انجام بده.
شرطی شدن
بیشتر ما ذهنمان مشروط شده که محتاط و مردد باشیم. این به معنای دیدن با چشم سوم در تاریکی نیست. شما باید به دقت ارزیابی کنید که چه کاری می خواهید انجام دهید. اما اگر تصمیم گرفتید که می خواهید آن را انجام دهید، پس آن را انجام دهید.
پس انضباط را عملی کن
عمل کننده شوید نه سخنگو. جهان مانند افراد دسته دوم بسیار زیاد دارد ولی از اولی به اندازه کافی موجود نیست. شما فقط با انجام دهنده شدن می توانید برجسته شوید.
اگر شما یکی از افرادی هستید که در حدود 30 سال گذشته بدون نظم و انضباط در جهان بزرگ شدهاید، میتوانید آن را تغییر دهید. شما می توانید خود انضباطی را ایجاد کنید. و اگر میخواهید کاری معنادار با زندگی خود انجام دهید، باید باور داشته باشید که نظم و انضباط مهمتر از استعداد است. هیچ کس این را به شما نمی گوید، پس باید خودتان آن را کشف کنید.
مقاله ای از مشاوره کسب و کار باسکار